داریوش بزرگ یک فرمانروای بی نظیر

ــ ایران ــ قبل از اسلام‌‌

Iran's pre-Islamic

داریوش بزرگ یک فرمانروای بی نظیر




 

هیچ می دانید كه آتوسا دختر كوروش، همسر داریوش كبیر و مادر خشایارشاه بوده است؟
هیچ می دانید كه در جریان به پادشاهی رسیدن داریوش آتوسا نقش بسیار مهمی را ایفا كرده و در شورایی كه برای تعیین پادشاه تشكیل داده بودند، آتوسا حرف آخر را زده است. این مسئله همچنین ارزش و احترامی را كه ایرانیان باستان برای زن قائل بوده اند به خوبی نشان می دهد.

یك نكته جالب دیگر اینكه حتما می دانید كه ایرانیان امروز داماد را همچون پسر خانواده می دانند، این رفتار زیبا را داریوش بزرگ رواج داده بود، او بود كه بین پارسیان ترویج كرد كه داماد پسر خانواده است.

داریوش در زمان فرمانروایی خود كارهای بسیار بزرگی انجام داد كه از جمله این كارها می توان به حفر كانال سوئز اشاره كرد. این كانال در حدود صد كیلومتر طول داشت و عرض آن به اندازه ای بود كه دو كشتی پارویی با جمع كردن پاروهای خود می توانستند از كنار هم عبور كنند. حفر این كانال در زمان داریوش سیزده سال طول كشید كه بسیار حیرت انگیز است، زیرا كه در دنیای امروز با این همه امكانات حفر كانالی مشابه نزدیك به ده سال زمان می برد و میلیاردها دلار هزینه صرف آن می شود. واقعا در آن زمان با آن امكانات كم چگونه توانسته اند چنین كار بزرگی را طی سیزده سال به پیش ببرند.

داریوش اندیشه هایی بزرگ و فراگیر داشت. چنان كه پروفسور هاید ماری كخ كه سخنان داریوش را در كتاب از زبان داریوش گردآوری كرده است وی را یكی از نوابغ و بزرگترین انسان های تمامی دوران ها می داند و اعتراف می كند اینكه انسانی در زمان های كهن دارای چنین اندیشه و گفتاری بوده است حیرت انگیز است. حتی در دنیای امروز نیز چنین افرادی بسیار كمیاب و حتی نایاب اند.

كتیبه های داریوش گنجینه بسیار ارزشمندی است كه انسان های امروز را با عصر هخامنشیان پیوند می دهند. داریوش از اعماق تاریخ با نسل های امروز سخن می گوید و انسان ها را دچار حیرت می كند. این مرد بزرگ این را درك كرده بود كه می تواند بر انسان های هزاره های بعد تاثیر گذار باشد و آنها را از نظر دور نداشت. به جای گذاشتن گفتار و اندیشه برای نسل های آینده دور، نهایت درایت و دوراندیشی وی را نشان می دهد.


داریوش در بخشی از وصیت نامه خود خطاب به خشایارشاه می گوید:

    بعد از اینکه من زندگی را بدرود گفتم بدن مرا بشوی و آنگاه کفنی را که خود فراهم کردم بر من بپیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قبر بگذار اما مقبره مرا که موجود است مسدود نکن تا هر زمان که می‌توانی وارد قبر شوی و تابوت سنگی مرا در آنجا ببینی و بفهمی‌من که پدر تو و پادشاهی مقتدر بودم و بر بیست و پنج کشور سلطنت می‌کردم مردم و تو نیز مثل من خواهی مرد، زیرا سرنوشت آدمی‌این است که بمیرد خواه پادشاه بیست و پنج کشور باشد خواه یک خوار کن.

[ یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:,

] [ 16:17 ] [ مصطفی اتابکی ]

[ ]